
در این مطلب با بررسی دایینگ لایت د بیست با بازیکتمگ همراه باشید.
بازی Dying Light the Beast روح سری را زنده کرد و آن را ده برابر ارتقا داد. درسته که فضا کوچکتر از قبل شده اما زندهتر از دو شهر Harran و Villedor است.
حسی از فوریت و هیجان شما را فرا میگیرد چرا که این بار کایل کرین برگشته. غارهای پوشیده از گوشت و خطرهای پنهان، ماموریتهای فرعی که سطح بالایی دارند و شما را به شکار موجودی به نام یاگا در نیمه شب میبرند. مردم و مکانهایی که در حین بالا رفتن از خرابههای جنگلی و شهری Castor Woods با آنها آشنا میشوید. و سفر بقای دلخراش کایل که خودش از جهنمی به جهنم دیگر مسیر دارد.
بازی دایینگ لایت د بیست، از هر نظر یک تجربه اکشن وحشتناک بی نقص است. وحشتهای شبانه، جابهجایی و گرافیک بصری کاملا بهتر از دایینگ لایت ۲ شدهاند. و باز هم تکلند با یک داستان غنی آمده که پایانش خودش یک غوغا وحشتناک است. داستان بازی در ۲۰ ماموریت اصلی در حدود ۵۰ ساعت در Castor Woods روایت میشود.

داستان به ۱۳ سال بعد از وقایع بسته الحاقی The Following رخ میدهد، جایی که کایل به یک ولتیل هوشمند تبدیل شد. او پس از گرفتار ظدن در Harran ، به یک مرکز تحقیقاتی منتقل شد و به دستور بارون، یک دیکتاتور در دل صنعت داروسازی، تحت ازمایظهای دلخراشی قرار گرفت. او با کمک اولیویا از آنجا فرار کرد.
البته او تنها فراری آنجا نبود. درهی Castor Woods الان پر از آزمایشهای هیولاوار مرسوم به کایمراها است که وقتی خونشان تزریق میشود، تواناییهای ذانی کایل را تقویت میکنند. در واقع دیگر خبری از قارچ خوردنهای Dying Light 2 نیست. بخش عمدهی بازی صرف شکار هشت غول هیولایی، استخراج DNA آنها، و قویتر کردن کایل برای نبرد نهایی با بارون میشود.
کایل اینجا مثل یک ستاره سینما به تصویر کشیده شده و تمام کاتسینها سوم شخص، یک چهره خشن با مهارتهای جنگی بی نظیر او را به تصویر میکشند. این سری ، شما را به عمق نوستالژی این فرنچایز میبرد. طعنههای خشک کایل، خلق و خوی رک و صریحی که دارد، همهی اینها بازنگریای از یک نیمهانسان، نیمه ولتیل تشنه انتقام گرفته شده است. او در حالی که بایتِرها را با دست خالی تکهتکه میکند، لذتی رهاکننده و فانتزی قدرتی است که هرگز تکراری نمیشود و در عین حال از چالشها هم نمیکاهد.

تصمیمات داستانی در The Beast آنچنان تاثیر گذار نیستند، اما اینکه میتوانید تصمیم بگیرید کایل چطور به NPC ها پاسخ دهد، به شما اجازه میدهد شخصیت او را شکل دهید و کمی نقش آفرینی کنید.
آنچه که در ابتدا یک مأموریت انتقام سطحی به نظر میرسد، به چیزی عمیقتر و ملموستر تبدیل میشود، وقتی کایل با محیط جدید Castor Woods و بازماندگانی که هنوز به زندگی چنگ میزنند، درگیر میشود.
تجربههای این بازماندگان خودش نیز جالب است. پدری که از گناه دیوانه شده، تلاش برای خداحافظی یک برادر، آخرین آرزوهای یک زن پیر و سفر روانگردان در ذهن اسیب دیده کایل.
یکی از ویژگیهای اصلی که در بررسی دایینگ لایت د بیست با آن برخوردم، ارائه محتوای فرعی با یک سرعت مناسب بود. بخشها به مرور باز میشوند و قرار نیست گیج شوید. این دقیقا برعکس چیزی است که در Dying Light 2 دیدیم، جایی که همه چیز تقریبا یک جا در دسترس قرار میگرفت و کار را سخت میکرد.
با محدود کردن فضای بازی، هر مأموریت حس سنگینی و تکمیلشده بودن دارد و برای تجربهی کلی بازی حیاتی است. این همچنین باعث میشود سطح حداکثر شخصیت (۱۵) در یک بازی قابل دسترسی باشد و تمام امتیازهای مهارت بدون نیاز به تکمیل تمام چالشهای اضافی روی نقشه(محتواهای فرعی)، قابل دستیابی باشند.
روایت محیطی نقش بزرگی در The Beast دارد، همانطور که انواع کلکسیونهای سخت یافتنی در سراسر بازی هم اهمیت دارند. نوارهای صوتی به آزمایشهای بارون زمینه میدهند، در حالی که برشهای روزنامه، قسمتهای پادکست و دستورهای غذایی روی تکههای کاغذ چروکیده، زندگی روزمره در Castor Woods قبل از همهگیری را نشان میدهند. هر یک از این کلکسیونها تصویر بزرگتری از تاریخ پیچیده و جذاب شهر ارائه میدهند.
سرک کشیدن در آسایشگاههای متروکهه، برداشتم پروندهای که پشت یک بایتر در حال خواب چسبیده، همهی این کارهای هیجان انگیز ارزش دارند چرا که درباره رفتارهای وحشتناک با بیماران روانی پشت این دیوارها بیشتر میفهمیم.
خوشبختانه Dying Light the Beast ، بهترین و درخشانترین سیستم مبارزه در ده سال اخیر سری را به ما نشان میدهد.

همانند دو بازی قبلی، سلاحها را میتوان پیدا کرد یا با داشتن نقشهی مناسب ساخت. همچنین مجموعهای از مدهای سلاح در دسترس است، مشروط بر اینکه مواد اولیهی ساخت را داشته باشید. پیدا کردن یک سلاح مورد علاقه و وفادار ماندن به آن آسان است، اما زیبایی سیستم مبارزه در این بازی این است که هیچوقت به سبک بازی خاصی محدود نمیشوید.
شما تا ۱۰ سلاح جایگزین میتوانید حمل کنید. همچنین قابلیت Beast Mode کایل وجود دارد که با گرفتن و وارد کردن آسیب پر میشود و یک روش عالی برای پاکسازی دستههای زاکبی و آسیب زدن به یک کایمر در شرایط اضطراری است.
وقتی میگویم «آسیب زدن»، کاملاً منظورم همین است. میزان خون و گوشت بیرون ریخته شده فوقالعاده است، اما به شکلی متفاوت نسبت به بازیهایی مثل Dead Island 2. خون و خونریزی در The Beast نمایشی نیست؛ بلکه حاصل دقت در جزئیات آناتومیکی است که اگر وقت نگذارید و به کار کایل نگاه نکنید، متوجهش نمیشوید.
رودهها از جنازههای فاسد بیرون میریزند.
چشمها از جمجمههای له شده با بات بیسبال بیرون میجهند.
یک گلولهی دقیق به چشم یک سرباز تقریباً باعث انفجار آن میشود.

اینها بیش از حد نیستند؛ فقط بسیار زشت و رعبآورند و واقعا عاشقش میشوید!
حالت فوتو مود در این لحظات واقعا غوغا میکند. شاید ساعتها صرف گرفتن عکسهای اکشن از کایل در حال تار و مار کلدن زامبیها و میلیشیاهای دشمن بگیرید. یک ارتقای مهارت هم وجود دارد که سلاحهایتان را مقاومتل میکند، بنابراین زمان بیشتری را میتوانید صرف تکه تکه کردن زامبیها بدون دستکاری سلاح بکنید.
پارکور بازی کاملا روان و شهودی است اما بخش چالشی استفاده از قلاب است. نمیتوانید روب طناب بالا بروید و در عوض از یک قلاب شبیه به تارهای مرد عنکبوتی را استفاده میکنید. یعنی باید طناب را از فاصلهای به فاصلهی دیگر چرخانده و وصل و جدا کنید. این کار زمان بندی و مهارت زیادی میخواهد.
مقایسه تخصصی — Dying Light: The Beast vs Dying Light 2
| ویژگیها | Dying Light 2 (2022) | The Beast (2025) |
|---|---|---|
| قهرمان اصلی | آیدن کالدول شخصیت جدید، روایت تازه |
کایل کرین بازگشت قهرمان محبوب؛ نیمهانسان/نیمهولتیل |
| محیط | Villedor شهر بزرگ، متنوع اما وسیع |
Castor Woods دره/جنگل کوهستانی، کوچکتر اما زنده و متمرکز |
| ساختار داستان | انتخابمحور تصمیمات بزرگ و چند پایان |
خطی اما غنی دیالوگهای شکلدهنده شخصیت؛ تمرکز روی روایت اصلی |
| محتوای فرعی | بسیار زیاد گاهی دچار Content Bloat و پراکندگی میشود |
بهموقع و معنادار باز شدن تدریجی بین فصلها؛ هر ماموریت وزن دارد |
| مبارزات | خوب اما تکرارشونده ترکیب پارکور و مبارزه؛ بعضی ضعفها |
بهترین مبارزه سری تنوع سلاح، Beast Mode و گیمپلی پرقدرت |
| پارکور و جابهجایی | پیشرفته شاخههای مهارتی پارکور مهماند |
روانتر پارکور شهودی؛ تنها Grappling Hook چالش دارد |
| سطح و پیشرفت | درختی و عمیق شاخههای مجزا برای پارکور و مبارزه |
متمرکز کپ سطح تا ۱۵؛ همه مهارتها در یک پلیترو قابل گرفتن |
| وحشت و شب | کمتر از نسخه ۱ شاهد کاهش شدت وحشت نسبت به نسخه اول |
ترسناکتر شبها شدیدتر، اتمسفر قویتر |
| داستانهای فرعی احساسی | چند مأموریت تأثیرگذار اما پراکنده |
بسیار عمیق تمهایی مثل گناه، وداع، PTSD و روایتهای دلخراش |
| گرافیک و جهان | نسل جدید مناظر شهری با جزئیات بالا |
فوتورئالیستی جزئیات آناتومیک، نورپردازی و آیتمهای تعاملی |
| حس کلی | بلندپروازانه اما نامتوازن پتانسیل بالا ولی با مشکلات ساختاری |
بازگشت به اوج متمرکز، صیقلخورده و قابلدسترس برای طرفداران |
اگرچه ممکن است بازی به عنوان یک DLC شروع شده باشد، اما وقتی از بلندترین سازههای Castor Woods بالا میروید و به دره نگاه میکنید، خوشحال میشوید که Dying Light: The Beast یک تجربهی مستقل است، با همه مشکلات قلاب و همه چیز. تعداد کمی از استودیوها قادرند چنین بازگشتی به اوج را با تمام صداقت و خلاقیت انجام دهند، همانطور که تکلند این کار را کرد.
بررسی Dying Light the Beast به من نشان داد که این بازی تقریبا همه چیز است. یک اکشن-ماجراجویی خوش ساخت، با ریتم مناسب، داستان غنی و ترکیب بینظیری از هیجان و ترس با کشتارهای بیرحمانه که کاملا با خواستههای طرفداران قدیمی این سری همراه بوده است. امیدوارم از این بررسی لذت برده باشید.
Dying Light: The Beast — نگاه و نمره
نوشته توسط: نادیا ظفری — تاریخ: ۲۰۲۵-۰۹-۱۹






